کلمه ی روز

نظم ونثر ومتون ادبی وخبرهای جدید وهنری

کلمه ی روز

نظم ونثر ومتون ادبی وخبرهای جدید وهنری

سقوط دیکتاتور لیبی

حکومت 42 ساله معمر قدافی ، در آستانه سقوط و پیوستن به تاریخ قرار گرفت.قذافی
خبرهای رسیده از طرابلس حاکی از آن است که انقلابیون لیبیایی ساعاتی پیش حمله نهایی به پایتخت را آغاز کرده اند و به پیروزی های بزرگی رسیده اند.

هر چند دیروز درگیری ها در طرابلس "پراکنده" بود و قذافی نیز مهاجمان انقلابی را موش هایی خوانده بود که مهار شدند ، اما از ساعاتی پیش ، روند جنگ به طور کامل به سود انقلابیون بوده است.
.


دانستنیها

      98801671415123208451801921891481102197139بعد از غذا مسواک نزنید
      این طور به نظر می‌‌رسد که اصول اولیه حفظ سلامت نکاتی ساده و آسان است که به‌راحتی می‌تواند رعایت شود؛ خوردن مواد غذایی مناسب و سالم، ورزش‌کردن و داشتن فعالیت جسمی، خواب آرام و کافی و داشتن ...
      2آیا میخواهید خواب بهتری داشته باشید؟
      به شما توصیه میکنیم که قبل از مصرف قرص خواب ، ملافه های خود را بشوئید و تشکهای ناصاف را دور بیندازید. نتایج یک نظر سنجی زیر نظر بنیاد ملی خواب نشان میدهد که مردم زمانی خواب بهتری دارند که اتاق ...
      helathmonitororoپیش بینی حمله قلبی یا ایست تنفسی، ۲۴ ساعت قبل از وقوع
      اهمیت زمان (در حد دقیقه و حتی ثانیه) در نجات بیماران و بویژه بیماران قلبی-ریوی برای بسیاری از افراد شناخته شده است. حال فرض کنید در شرایطی که داریم روی مثقالهای طلا چانه می زنیم، یک چمدان شمش طلا ، ...
      1591931635713285023019017710461661175690دویدن در هوای گرم
      دویدن در هوای گرم و مرطوب باعث از دست دادن آب بدن و بروز مشکلات قلبی می‌گردد. لذا توجه به نکات زیر لازم می‌باشد: 1- نگهداری آب بدن آسان‌ترین راه برای جلوگیری از مشکلات ناشی از گرما، این است که آب بدن ...
      13043322773دو خوراکی موثر برای جلوگیری از چاقی
      دل‌دردی که از احساس گرسنگی ناشی می‌شود ممکن است در هر فردی در زمان مختلفی از طول روز بروز کند اما به هر حال به سراغ هر کسی می‌آید و انسان را وادار به خوردن می‌کند. برای کسانی که قصد دارند ...
      13043322772لاغرها بخوانند !
      اگر خیلی ضعیف هستید خودتان را بدین وسیله فربه کنید تا از ابتلای خود به انواع بیماریها جلوگیری کنید و … گرچه اغلب دوشیزگان و بانوان مقید هستند که لاغر شوند که از مد روز نیافتند و آنقدر به خود گرسنگی ...
      sabziنقش سبزی و میوه تازه در کاهش سردرد
      یک مشاور تغذیه و رژیم درمانی گفت: مصرف سبزی و میوه تازه در کاهش بروز سردرد موثر است. دکتر رضا آمری‌نیا روز شنبه در گفت وگو با خبرنگار ایرنا مرکز استان تهران افزود: مصرف حبوبات همچون نخود و لوبیا، ماهی، زیتون، ...
      salamatسلا مت در ماه مبارک رمضان-مصاحبه
      مصاحبه با دکتر رضا آمری نیا: روزه در قرآن کریم «صوم» نامیده شده است. این لغت در معنی به مفهوم امساک و خودداری از هر فعلی است و در اصطلا ح فقهی به مجموع امساک های خاصی اطلا ق می گردد ...
      chipsمصرف چیپس و امکان ابتلا به پوسیدگی دندان
      یک متخصص تغذیه و رژیم درمانی گفت: مصرف چیپس و بیسکویت امکان ابتلا به پوسیدگی دندان را افزایش می‌دهد. دکتر رضا آمری نیا روز شنبه در گفت و گو با خبرنگار اجتماعی ایرنا، با بیان اینکه عوامل تغذیه‌ای نقش موثری بر ...
      a1مسواکهای زبر به دندانها و لثه‌ها آسیب می‌رساند
      محققان می‌گویند مسواکهای زبر باعث تخریب لثه ها، خونریزی لثه ها، جدایی لثه و دندان از هم و همچنین باعث خرابی دندانها می‌شود به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از آژانس خبری آناتولی ترکیه، ظفر چاک اغلو (zafar colakoglo) رئیس اتاق ...
      ranandeرانندگان،نعنا و دارچین بخورند
      مدیر مرکز مطالعات دانشگاه ولنگ جسوت و دانشجویانش با بررسی اثر نعنا و دارچین به این  بررسی اثر نعنا و دارچین به این نتیجه رسیدند که این گیاهان ،حالت خواب آلودگی را از رانندگان دور کرده و باعث می شوند رانندگان دچار خواب آلودگی نشوند. استنشاق بوی نعنا ..

یکی از قشنگترین آیات قران

آری اگر «قرآن» را باز کرده و تنها به ورق زدن و مطالعه ی بسیار گذرای آن بپردازیم،مشاهده می کنید که در هر چند ورقی،از این نمونه ها یافت می شود که من در این وب سایت می نویسم:

-در بنی اسرایل گوشت گاو ذبح شده را به بدن مرده ای زدند،بلافاصله زنده شد و قاتل خود را معرفی کرد(بقره 67 تا73)

-عُزَیرپیامبر(ع)صد سال پس از مرگش زنده شد،در حالی که غذای صد سا ل پیشش صحیح و سالم بود،اما الاغش متلاشی شده بود!(بقره 259)

 

-حضرت ذکریا(ع) در دوران کهولت سن،و سستی بدن آن هم از زنی عقیم و نازا،صاحب فرزندی به نام یحیی(ع) شد(مریم  4تا 7)

 

-حضرت سلیمان با هدهد و مورچه بهحث و مناظره و گفتگو میکرد!(نمل18 و 19 و27)

-آهن محکم در دست حضرت داود نرم می شد و او با دست خود زره درست میکرد(سباّ 10)

 

-تخت بلقیس در یک چشم بهم زدن از کشوری دور،در مقابل حضرت سلیمان حاضر شد!(نمل 40)

-«ماه»برای حضرت محمد(ص)شکافته و دو نیم شد!(قمر 1)

-حضرت ابراهیم در سنین پیری،از زنی پیر و فرتوت صاحب فرزند شد!(هود 72)

-حضرت عیسی پرنده ی گِلی را با دمیدن در آن به پرنده ی زنده ی واقعی تبدیل میکرد(آل عمران 49)

-از دل کوه سخت،شتری با بچه ی تازه متولد شده اش،برای قوم ثمود بیرون آمد!(اعراف 73)

-چاقوی حضرت ابراهیم که از تیزی وبرندگی سنگ را پاره می کرد،گلوی اسماعیل را نبرید(صافات100 تا 110)

-حضرت موسی(ع)عصایی را به سنگ زد که از آن 12 چشمه یآّ برای بنی اسرایل جوشید!(بقره 60)

حضرت سلیمان(ع) باد را تحت اختیار داشت و با آن فاصله ی شهر ها را می پیمود!(ص 36)

 

*گلچینی از آیه های زیبا ی قرآن برای زندگی

آیه 135 سوره آل عمران

نیکان آنها هستند که هرگاه کار ناشایست از آنها سرزند یا ظلمی به نفس خویش کنند(گناه)خدا را به یاد می آورند و از گناه خود به درگاه خود گناه و استغفار می کنند زیرا که می دانند جز خدا هیچکس نمی تواند گناه خلق را بیامرزد و آنها هستند که اصرار در کار  زشت نکنند چون به زشتی معصیت آگاهند

آیه 216 سوره بقره

حکم جهاد بر شما مقرر گردید،حال آنکه بر شما ناگوار و مکروه هست،اما چه بسیار شود که شما چیزی را ناگوار و بد می دانید ولی در حقیقت به خیر و صلاح شماست(و گاهی چیزی را خوب می دانید و آن بر شما بد است) و خداوند به مصالح امور داناست و شما نادانید

آیه 108 سوره انعام

شما  مومنان دشنام به آنانکه غیر خدا را می خوانند ندهید تا مبادا آنها نیز از روی دشمنی و جهالت خدا را دشنام دهند

آیه 16سوره  آل عمران

اگر خدا را دوست دارید،پس مرا پیروی کنید تا خداوند شما را دوست بدارد

آیه 3 سوره طلاق

هرکس بر خدا توکل کند،خداوند او را کافی است

آیه 144 سوره آل عمران

محمد (ص) فرستاده ی خداست؛ پیش از او فرستادگان دیگری نیز بودند، آیا اگر او بمیرد و یا کشته شود شما به عقب بر می گردید!؟ و هرکس به عقب باز گردد،هرگز به خدا ضرری نمی زند و خداوند به زودی سپاسگزاران را پاداش خواهد داد

آیه 114 سوره هود

ونماز را در دو طرف روز(صبح و شب) بپا دارید و نیز در ساعات تاریکی شب که البته با خوبی ها و نیکوکاری های شما بد کاریهایتان را نابود می سازید(نماز با سخن که حسنات شما،بدی ها را محو می کند)که یادآوری است برای اهل ذکر

آیه 20 سوره حدید(و مَا الحَیواةُ الدّنیا اِلّا متاعُ الغُرور)

بدانید که زندگی در دنیا چیزی جز متاع فریب و غرور نیست!

آیه 23 سوره حدید

(تقدیر حق را بدانید)تا هرگز از آنچه از دست داده اید دلتنگ نشوید و به آنچه به شما می دهدمغرور و دلشاد نگردید و خدا دوست دار هیچ متکبر خود ستایی نیست

آیه 7 سوره مجادله

هیچ رازی سه کس با هم نگویند جز آنکه خدا چهارمین آنهاست،اگر پنج کس باشند خداوند ششمین آنهاست وهمچنین بیشتر از اینها،جز آنکه هر کجا باشند او با آنهاست،سپس روز قیامت همه را به(نیک و بد)اعمالشان آگاه خواهد ساخت که خدا به کلیه امورعالم داناست

آیه 8 سوره جمعه

بگو:عاقبت مرگی که از آنها فرار می کنید شما را البته ملاقات خواهد کرد و پس از مرگ به سوی خدایی که دانای پیدا و پنهان است بازگردانیده می شوید و او شما را به آنچه می کرده اید آگاه می سازد

آیه 8 سوره آل عمران

پروردگارا دلهای ما را به باطل میل مده پس از آنکه به حق هدایت فرمودی و ما را از لطف خود رحمتی عطا فرما،که تویی بسیار بخشنده

آیه 4 سوره تغابن

او آنچه را که در آسمانها و زمین است و آنچه را که شما پنهان و آشکار کنید همه را می داند و خدا به اسرار

دلها هم داناست

آیه 1 سوره تغابن

هرچه در آسمانها و زمین است همه به تسبیح خدا مشغولند که سلطنت ملک هستی و ستایش اهل عالم برای اوست و او بر هر چیز تواناست

آیات 11 و 12 سوره حجرات

ای مردمان با ایمان هیچ گروهی از شما گروه دیگر را مسخره نکند،شاید آنها از خود اشان بهتر باشند و زنان زنان دیگر را مسخره ننمایند،شاید که مسخره شوندگان بهتر از آنان باشند و از یکدیگر عیب جویی نکنید و با لقبهای ناپسند سرزنش ننمایید و هر که توبه ننماید پس اینان ستمگرانند11 شما که ایمان دارید از بسیاری گمانها(بدبینی) بپرهیزید که بعضی گمان ها گناه است، کنجکاوی در احوال دیگران مکنید و غیبت همدیگر را نکنید،آیا دوت دارید فری از شما که گوشت مردار برادرش را بخورد؟!طوری که شما آن را بد می شمارید،از خدا بترسید که خدا توبه پذیر و مهربان است

از خداوند خواستم

از خداوند خواستم درد را از من بگیرد

خداوند گفت نه.

وظیفه ی من نیست دردت را از بین ببرم،تو خودت باید دردها را رها کنی.

از خداوند خواستم فرزند معلول  مرا شفا دهد

خداوند گفت نه.

روح فرزندت سالم است،جسم هم که موقتی است.

از خداوند خواستم به من بردباری عطا کند.

خداوند گفت نه

بردباری حاصل فرعی آزمایشات سخت است،اعطایی نیست،بلکه باید آن را بدست آوری.

از خداوند خواستم به من خوشبختی بدهد

خداوند گفت نه

خوشبختی در دستان خودتان است،من به شما برکت میدهم.

از خداوند خواستم رنج را از من بگیرد.

خداوند گفت نه

رنج شمارا از جاذبه های دنیایی دور میکند؛وبه من نزدیک میکند.

از خداوند خواستم روحم را تعالی بخشد.

خداوند گفت نه

شما باید خودتان رشد کنید و من به شما شکل میبخشم تا بارورشوید.

از خداوند خواستم همه ی چیزهایی را که موجب لذت بخش بودن زندگی میشود،به من بدهد

خداوند گفت نه

به شما زندگی میدهم تا از همه چیز لذت ببرید

از خداوند خواستم به من کمک کند دیگران را همان قدر دوست داشته باشم که او مرا دوست دارد.

خداوند گفت هان.....سرانجام سر عقل آمدی.

از خداوند خواستم دوستانی بفرستد.

او شما را فرستاد



پروردگارا!

پروردگارا به من آرامشی ده تا بپذیرم آنچه را نمی توانم تغییر دهم،

دلیری ده تا تغییر دهم آنچه را که می توانم تغییر دهم

و بینشی ده تا تفاوت این دو را بفهمم

 

پروردگارا مرا فهمی ده تا انتظار نداشته باشم دنیا و مردمان آن مطابق میل من رفتار کنند

 

پروردگارا!بگذار هر کجا تنفر هست بذر عشق بکارم

هر کجا آزادگی هست ببخشایم و هر کجا غم هست شادی نثار کنم


پروردگارا قدرت غلبه بر رفتار های نادرستم را به من عطا کن

خدایا!خطای مرا که باعث قطع امیدم شده است ببخشا ومرا راهنمایی کن....



خدایا !مرا به بزرگی چیزهایی که داده ای آگاه وراضی کن که مبادا کوچکی چیز هایی که ندارم آرامشم رابرهم بزند

خدایا!مددی ده که اگر هر روز چیزی را می شکنیم دل یه آدم نباشه

خداوند پناه و نیروی من است و در هر مشکلی مرا یاری می دهد


قوی و دلیر باش.نهراس.دلتنگ مشو.زیرا خدای تو هر کجا که روی باتوست

هر کس که خدا را بپذیرد،خداوند نیرویش را به او می بخشد


اگر کسی در خدا پناه گیرد،موجود تازه ای خواهد شد.همه ی چیز های کهنه سپری خواهند شد ؛نظاره کنید که همه  چیز تازه

نگاهی به ترکیب شورای انتقالی لیبی

مخاان قذافی چه دیدگاهی دارند؟ لف«کمیسیون تحقیق و تفحص فرانسه در جنگ لیبی»، گزارشی را منتشر کرده و بنا بر آن، به ترکیب شورای انتقالی لیبی پرداخته است. در این گزارش آمده است که چهار نیروی اصلی در ترکیب شورای انتقالی لیبی دیده می‌شوند؛ شورایی که قرار است کار انتقال قدرت را در لیبی انجام دهد. غلبه یک گروه در این شورا بر دیگر گروه‌ها روشن و آشکار است.

سرویس بین‌الملل ـ روز گذشته، جلسه گروه تماس با مخالفان قذافی متشکل از ایالات متحده، فرانسه، امارات، ترکیه، انگلیس و ایتالیا در استانبول ترکیه برگزار شد.

در این نشست، شورای انتقالی لیبی خواستار آزاد شدن پنج میلیارد دلار از دارایی‌های توقیف شده رژیم قذافی به سود انقلابیون و شورای انتقالی این کشور شد.

به گزارش «تابناک»، هرچند هم اکنون تنها مخالف این درخواست کشور آفریقای جنوبی است، کشورهای غربی هم با وسواس خاصی به دنبال رصد کردن گروه‌ها و رویکردهایی هستند که در درون شورای انتقالی حضور دارند تا در صورت اطمینان به آنان، دارایی‌های قذافی را در اختیار آنها گذارد.

بر پایه این گزارش، «کمیسیون تحقیق و تفحص فرانسه در جنگ لیبی» گزارشی را منتشر کرده و بنا بر آن به ترکیب شورای انتقالی لیبی پرداخته است.

در این گزارش آمده است که چهار نیروی اصلی در ترکیب شورای انتقالی لیبی دیده می‌شوند:

گروه نخست، طرفداران رژیم دمکراتیک در لیبی هستند که بر اساس گزارش های منتشر شده در بین این گروه ها در اقلیت هستند

گروه دوم، طرفداران نظام پادشاهی در لیبی هستند؛ نظامی که در سال 1969، به دست معمر قذافی سرنگون شد.

گروه سوم، اسلامگرا‌ها که خواهان ایجاد حکومتی اسلامی در لیبی هستند.

گروه چهارم، افرادی از حکومت معمر قذافی هستند که با فرصت‌طلبی خود را به انقلابیون نزدیک کرده‌اند. این در حالی است که بسیاری از سلطنت‌طلبان نیز به اسلام‌گرا‌ها تمایل دارند.

در واقع با چنین ترکیبی، اسلام‌گراها به نوعی اکثریت را در شورای انتقالی لیبی دارا هستند و این به عنوان یک شمشیر دولبه برای انقلابیون عمل خواهد کرد، زیرا غرب که هدایت عملیات نظامی علیه قذافی را عهده دار بود، تا مطمئن نشود که حکومتی مطلوب خود در لیبی راه‌اندازی خواهد شد، به دولت‌سازی در این کشور کمک نخواهد کرد.

در این زمینه، کشور‌های غربی، دو سلاح برنده دارند؛ نخست: تحریم‌های اعمال شده علیه این کشور است، چرا که پیشتر شورای امنیت ملل متحد، قطعنامه تحریم این کشور را صادر کرده و در صورت سرپیچی انقلابیون، هیچ گاه این تحریم‌ها لغو نخواهد شد، همان گونه که تقریبا ده سال پس از سقوط صدام بود که تحریم‌های اعمال شده علیه این کشور لغو شد.

دوم: ایجاد یک جنگ داخلی در لیبی است که امکان دارد، سال‌ها به طول بینجامد؛ بنابراین، نباید فراموش کرد که به درازا کشیدن انقلاب لیبی و پیروزی ناگهانی آن در  یک هفته، عمدتا ناشی از زمان‌بر بودن ارزیابی غرب از مواضع شورای انتقالی لیبی بود، چرا که در غرب در ماه‌های گذشته، تردید‌هایی نسبت به رویکرد‌های اسلامی این شورا وجود داشت و تنها هنگامی تلاشش را برای سرنگونی قذافی انجام داد که تضمین‌هایی را برای آینده لیبی از شورای انتقالی این کشور گرفت.

اکنون هرچند هنوز بقایای رژیم قذافی باقی است، هنگام دولت‌سازی در لیبی است؛ دولتی که هم می‌تواند دولتی اسلامگرا باشد، هم دولتی سلطنت‌طلب و هم دولتی سکولار.

آوای باد انگار آوای خشکسالی است

آوای باد انگار  آوای خشکسالی است  

  

 

 

دنیا به این بزرگی یک کوزه ی سفالیست 

  

 

بایدکه عشق ورزید باید که مهربان بود  

 

 

زیرا که زنده ماندن هر لحظه احتمالیست

 

شانه های ماندگار

   میخواهم سر روی شانه های مهربانت بگذارم تا دیگر از گریه گم نشوم


تو مرا به دیار محبتها بردی و صادقانه دوستم داشتی


پس بیا و باز در این راه تلاش کن اگر طاقت اشکهایم را نداری


در راه عشقی پاک تر و صادقانه تر ، زیرا که من و تو ما شده ایم


پس نگذار زمانه ی بیرحم دلهایی را که ز هم جدا نشدنی است را به درد آورد


دلم را به تو دادم و کلیدش را به سوی آسمان خوشبختی ها روانه کردم


چه شبها که تا سحر به یادت با گونه های خیس از دلتنگی به سر بردم


چه روزها با خاطراتت نفس کشیدم


پس تو ای سخاوت آسمانی من


مرا دریاب که دیوانه وار


 دوستت دارم 

قاصدک (پند و نثر های نغز)

 

آدمها دو گونه اند: آنان که تنها به صعود نگاه می کنند، و آنان که از نگاه صعود می کنند 

  

 زندگی را آنگونه که هست دوست داشته باش و آنگونه که دوست داری زندگی کن 

  

 آدمها دو گونه اند: آنها که دنیا تغییرشان می دهد و آنها که دنیا را تغییر می دهند 

  

 هنر، پیروزی نیست، هنر کنار آمدن با شکست است و این عین پیروزی است  

  

زندگی ذره ذره جان آدمی را می گیرد، اما خونش می افتد به گردن مرگ 

  

 پنجره های دلت را جایی بگشا که می دانی سرشار از هوای تازه است 

  

 آنان که در زندگی شکست خورده اند شکست دادن را می آموزند 

  

 چشمها زبان دومند وقتی که واژه های اشک سرازیر می شوند 

    

 کار امروز را به فردا مسپار، امروز فردای همان دیروز است 

  

 هنر، با زندگی ساختن نیست، هنر، زندگی را ساختن است 

  

 آنان که عشق می ورزند، به عشق ورزیده شدن می ارزند 

  

 صداقت آینه زمانی زیباست که زیبارویان به آن نگاه کنند 

  

 نفرت خاکستری ست که از آتش عشق بر جا می ماند 

 

 عشق، میدان مشاعره است و ازدواج میدان مشاجره! 

 

 داشتن دوست مهم نیست، دوست داشتن مهم است 

   

 مثل چشم باش، همه را ببین جز خویش را 

   

 آسمانی باش برای آنان که پرنده می شوند 

  

 تنها (نون) است که قانون را می سازد 

    

 تنها در کلاس عشق، غیبت جایزست 

موضع انقلابیون لیبی درباره امام موسی صدر

الزیدانی درباره سرنوشت امام موسی صدر گفت: سرنوشت وی و همراهانش برای ما از اهمیت زیادی نزد ما برخوردار است و امیدواریم که حقیقت کامل آن روشن شود.
نماینده شورای ملی انتقالی لیبی در دیدار با رئیس جبهه مبارزه ملی لبنان از اهتمام ویژه انقلابیون به سرنوشت امام موسی صدر و همراهانش خبر داد.

به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از پایگاه الانتقاد، "عبدالله الزیدانی" نماینده شورای ملی انتقالی لیبی در دیدار با "ولید جنبلاط" رئیس جبهه مبارزه ملی لبنان نامه ای از "مصطفی عبدالجیل" رئیس این شورا در قدردانی از مواضع لبنان تقدیم وی کرد و جنبلاط را برای انجام دیدار از لیبی دعوت کرد.

در این نامه آمده است: از حمایت لبنان از مبارزات مردم لیبی علیه رژیم سفاک قذافی نهایت تشکر را داریم. موضع لبنان در سازمان ملل متحد و در اتحادیه عرب قابل احترام و در خور بود.

نامه فوق ذکر کرد: مردم در تلاش هستند تا کشور را از لوت قذافی پاک کنند و انقلاب مردمی لیبی با حمایتهای جهانی روبرو است، زیرا بسیاری از کشورها ما را به رسمیت شناخته اند و روابط خود را رژیم لیبی قطع کرده اند.

الزیدانی درباره سرنوشت امام موسی صدر گفت: سرنوشت وی و همراهانش برای ما از اهمیت زیادی نزد ما برخوردار است و امیدواریم که حقیقت کامل آن روشن شود.

از سوی دیگر جنبلاط تصریح کرد: مردم لیبی به سوی آزادی از طاغوت گام بر می دارند و مبارزه دائم و مستمر آنها قابل تقدیر است.

اقبال لاهوری » زبور عجم

 

به فغان نه لب گشودم که فغان اثر ندارد

غم دل نگفته بهتر همه کس جگر ندارد

چه حرم چه دیر هر جا سخنی ز آشنائی

مگر اینکه کس ز راز من و تو خبر ندارد

چه ندیدنی است اینجا که شرر جهان ما را

نفسی نگاه دارد، نفسی دگر ندارد

تو ز راه دیدهٔ ما به ضمیر ما گذشتی

مگر آنچنان گذشتی که نگه خبر ندارد

کس ازین نگین شناسان نگذشت بر نگینم

بتو می سپارم او را که جهان نظر ندارد

قدح خرد فروزی که فرنگ داد ما را

همه آفتاب لیکن اثر سحر ندارد

 

 

 

شاخ نهال سدره ئی خار و خس چمن مشو»

اقبال لاهوری » زبور عجم

 

شاخ نهال سدره ئی خار و خس چمن مشو»

«منکر او اگر شدی منکر خویشتن مشو»

 

 

 

دو عالم را توان دیدن بمینائی که من دارم

اقبال لاهوری » زبور عجم

 

دو عالم را توان دیدن بمینائی که من دارم

کجا چشمی که بیند آن تماشائی که من دارم

دگر دیوانه ئی آید که در شهر افکند هوئی

دو صد هنگامهٔ خیزد ز سودائی که من دارم

مخور نادان غم از تاریکی شبها که میآید

که چون انجم درخشد داغ سیمائی که من دارم

ندیم خویش میسازی مرا لیکن از آن ترسم

نداری تاب آن آشوب و غوغائی که من دارم

 

 

بر خیز که آدم را هنگام نمود آمد

 

اقبال لاهوری » زبور عجم

 

بر خیز که آدم را هنگام نمود آمد

این مشت غباری را انجم به سجود آمد

آن راز که پوشیده در سینهٔ هستی بود

از شوخی آب و گل در گفت و شنود آمد

 

 

درون لاله گذر چون صبا توانی کرد

اقبال لاهوری » زبور عجم

 

درون لاله گذر چون صبا توانی کرد

بیک نفس گره غنچه وا توانی کرد

حیات چیست جهان را اسیر جان کردن

تو خود اسیر جهانی کجا توانی کرد

مقدر است که مسجود مهر و مه باشی

ولی هنوز ندانی چها توانی کرد

اگر ز میکدهٔ من پیاله ئی گیری

ز مشت خاک جهانی بپا توانی کرد

چسان به سینه چراغی فروختی اقبال

به خویش آنچه توانی به ما توانی کرد

 

 

اگر به بحر محبت کرانه می خواهی

اقبال لاهوری » زبور عجم

 

اگر به بحر محبت کرانه می خواهی

هزار شعله دهی یک زبانه میخواهی

مرا ز لذت پرواز آشنا کردند

تو در فضای چمن آشیانه میخواهی

یکی به دامن مردان آشنا آویز

ز یار اگر نگه محرمانه می خواهی

جنون نداری و هوئی فکنده ئی در شهر

سبو شکستی و بزم شبانه می خواهی

تو هم به عشوه گری کوش و دلبری آموز

اگر ز ما غزل عاشقانه می خواهی

 

 

چو موج مست خودی باش و سر بطوفان کش

اقبال لاهوری » زبور عجم

 

چو موج مست خودی باش و سر بطوفان کش

ترا که گفت که بنشین و پا بدامان کش

بقصد صید پلنگ از چمن سرا برخیز

بکوه رخت گشا خیمه در بیابان کش

به مهر و ماه کمند گلو فشار انداز

ستاره ر از فلک گیر و در گریبان کش

گرفتم اینکه شراب خودی بسی تلخ است

بدرد خویش نگر زهر ما بدرمان کش

 

 

با نشئه درویشی در ساز و دمادم زن

اقبال لاهوری » زبور عجم

 

با نشئه درویشی در ساز و دمادم زن

چون پخته شوی خود را بر سلطنت جم زن

گفتند جهان ما آیا بتو می سازد

گفتم که نمی سازد گفتند که برهم زن

در میکده ها دیدم شایسته حریفی نیست

با رستم دستان زن با مغبچه ها کم زن

ای لاله صحرائی تنها نتوانی سوخت

این داغ جگر تابی بر سینه آدم زن

تو سوز درون او ، تو گرمی خون او

باور نکنی چاکی در پیکر عالم زن

عقل است چراغ تو در راهگذاری نه

عشق است ایاغ تو با بندهٔ محرم زن

لخت دل پر خونی از دیده فرو ریزم

لعلی ز بدخشانم بردار و بخاتم زن

سیدجمال الدین اسدآبادی

 
سیدجمال‏الدین حسینی اسدآبادی (1217-1275)
سید جمال در سال 1217 شمسی، در اسدآباد همدان در خانواده‌ای روحانی چشم به جهان گشود. نسب وی به امام حسین علیه السلام منتهی می گردد. پدرش سید صفدر و مادرش سکینه بیگم، دختر مرحوم میرشرف الدین حسینی قاضی است.
از پنج سالگی فراگیری دانش را نزد پدر آغاز، و با قرآن و کتابهای فارسی و قواعد عربی آشنا گردید و به خاطر استعداد و نبوغی که داشت، به زودی با تفسیر قرآن آشنا شد و برای ادامه تحصیل به شهرستان قزوین و سپس به تهران عزیمت کرد و در سال 1228 شمسی، عازم نجف، و از محضر دو مرجع تقلید بزرگ زمان شیخ مرتضی انصاری در فقه و اصول و ملاحسین قلی درجزینی همدانی در اخلاق و عرفان بهره های علمی و معنوی فراوان برد.
در سال 1232 شمسی، بنا به دستور شیخ انصاری، عازم هندوستان شد و در آن جا ضمن آشنایی با علوم جدید، کوشش کرد تا مردم و به ویژه مسلمانان را علیه استعمار انگلیس بسیج کند و به مبارزه وا دارد، اما به دلیل سلطه همه جانبه انگلیسی ها پس از یک سال و نیم اقامت در آن دیار، مجبور به ترک آن جا شد و به ممالک عثمانی رفت و چون با حسادت علمای درباری آن جا مواجه شد، ناگزیر به مصر عزیمت کرد.
در مصر توانست یک نهضت فکری ضد استعمار و ضد انگلیس را پایه گذاری کند و تشکیلاتی به نام انجمن مخفی به وجود آورد، اما بر اثر فشار انگلستان مجبور به ترک مصر شد. این حرکت فکری توسط شاگردانش از جمله شیخ محمد عبده دنبال شد و در سالهای بعد زمینه ساز قیام مردم مصر علیه استعمار انگلستان گردید.
سید جمال پس از ترک مصر، مدتی در هندوستان ماند و آنگاه روانه اروپا شد. در پاریس با همکاری محمد عبده دست به انتشار روزنامه ی «عروة الوثقی» زد و به پاسخگویی به «ارنست رنان» که مقالاتی علیه اسلام در یکی از روزنامه های پاریس می نوشت، پرداخت.
سید به دعوت ناصر الدین شاه به ایران آمد و گمان می کرد که می تواند با نزدیکی به شاه اندیشه های اصلاح طلبانه ی خود را به اجرا بگذارد، اما چون ماهیت و طبع شاهانه با هیچ اصلاحی موافق نبود و سید نیز آشکارا شاه را عامل بدبختی های مردم ایران معرفی می کرد، از ایران اخراج شد.
سید جمال وقتی برای دومین بار به ایران آمد، به آستانه ی حضرت عبدالعظیم الحسنی(ع) در شهر ری تبعید شد و در آن جا علی رغم کنترل مأموران مبادرت به تشکیل جلسات مختلف کرد و مردم را به قیام علیه بیدادگری های شاه تشویق می کرد و شاه نیز که وجود او را در ایران به زیان خود می دید، دستور داد مجدداً او را در حالی که به شدت بیمار بود، از ایران اخراج کنند.
سید جمال پس از اخراج از ایران وارد بصره، و در آن جا با همکاری یکی از مجتهدین و رهبران قیام مردمی (سید علی اکبر شیرازی) نامه ای به آیت الله العظمی سید حسن شیرازی می نویسند و در این نامه ظلم های فراوان شاه به مردم ایران را متذکر می شوند.
برخی معتقدند که این نامه در صدور فتوای مشهور تحریم تنباکو از جانب آیت الله شیرازی و قیام حاصله از آن، تأثیر بسزایی داشته است.
حضور سید در طی سال های 1271 – 1270، در عراق تأثیر بسزایی بر حیات فکری، سیاسی و اسلامی شهرهای شیعه نشین و گسترش تبلیغ و دعوت در جامعه ی اسلامی گذاشت.
او برای علما و محافل فرهنگی سایر شهرهای بزرگ عراق، به ویژه نجف و کربلا، شخصیتی شناخته شده بود. همه او را به عنوان رهبر حرکت «تجدید در اسلام» می شناختند و این شناخت را از طریق روزنامه ی «عروة الوثقی» و مجله ی «قانون» که در لندن به زبان فارسی منتشر می شد و سید نیز در نشر آن سهیم بود، کسب کرده بودند.
سید جمال از دیدگاه شهید مطهری
شهید مطهری در کتاب بررسی نهضت های اسلامی در صد ساله ی اخیر می گوید: «بدون تردید سلسله جنبان نهضت های اصلاحی صد ساله ی اخیر، سید جمال الدین اسد آبادی معروف به افغانی است.
او بود که بیدارسازی را در کشورهای اسلامی آغاز کرد، دردهای اجتماعی مسلمین را با واقع بینی خاصی بازگو نمود، راه اصلاح و چاره جویی را نشان داد... نهضت سید جمال، هم فکری بود و هم اجتماعی.
او می خواست رستاخیزی هم در اندیشه مسلمانان به وجود آورد و هم در نظامات زندگی آنها... سید جمال در نتیجه ی تحرک و پویایی، هم زمان و جهان خود را شناخت و هم به دردهای کشورهای اسلامی – که داعیه ی علاج آنها را داشت دقیقاً آشنا شد.
سید جمال مهمترین و مزمن ترین درد جامعه ی اسلامی را استبداد داخلی و استعمار خارجی تشخیص داد و با این دو به شدت مبارزه کرد. آخر کار هم جان خود را در همین راه از دست داد.
او برای مبارزه با این دو عامل فلج کننده، آگاهی سیاسی و شرکت فعالانه مسلمانان را در سیاست واجب و لازم شمرد و برای تحصیل مجدد عظمت از دست رفته ی مسلمانان و به دست آوردن مقامی در جهان که شایسته آن هستند، بازگشت به اسلام نخستین و در حقیقت حلول مجدد روح اسلام واقعی را در کالبد نیمه مرده ی مسلمانان، فوری و حیاتی می دانست.
بدعت زدایی و خرافه شویی را شرط آن بازگشت می شمرد، اتحاد اسلام را تبلیغ می کرد و دست های مرئی و نامرئی استعمارگران را در نفاق افکنی های مذهبی و غیر مذهبی می دید و رو می کرد.»
سید جمال مهمترین دردهای جامعه ی اسلامی را این موارد تشخیص داده بود:
1- استبداد حکام.
2- جهالت و بی خبری توده مسلمانان و عقب ماندن از کاروان علم و تمدن.
3- نفوذ عقاید خرافی در اندیشه مسلمانان و دور افتادن آنها از اسلام نخستین.
4- جدایی و تفرقه میان مسلمانان به عناوین مذهبی و غیر مذهبی.
5- نفوذ استعمار غربی.
سید چاره این دردها را در امور زیر می دانست:
1- مبارزه با خودکامگی مستبدان.
2- مجهز شدن به علوم و فنون جدید.
3- بازگشت به اسلام نخستین و دور ریختن خرافه ها و پیرایه هایی که به اسلام بسته شده است.
4- ایمان و اعتماد به مکتب.
5- مبارزه با استعمار خارجی.
6- اتحاد اسلام.
7- دمیدن روح پرخاشگری و مبارزه و جهاد به کالبد نیمه جان جامعه اسلامی.
8- مبارزه با خود باختگی در برابر غرب.
آخرین نامه
سید جمال که در باب عالی در آنکارا زندانی بود، آخرین نامه خود را در سه شنبه 5 شوال 1314، 9مارس 1897، به یکی از دوستان ایرانی خود می‌نویسد و ناامید از نجات و حیات، کشته شدن خویش را انتظار می‌کشد. واپسین کلام سید آنچنان نغز و صریح است که نیاز به تحلیل ندارد.
«دوست عزیز! من در موقعی این نامه را به دوست عزیز خود می‌نویسم که در محبس محبوس و از ملاقات دوستان خود محرومم. نه انتظار نجات دارم و نه امید حیات، نه از گرفتاری متألم و نه از کشته شدن متوحش. خوشم بر این حبس و خوشم بر این کشته شدن.
حَبسم برای آزادی نوع، کشته می‌شوم برای زندگی قوم. ولی افسوس می‌خورم از این که کِشته‌های خود را ندرویدم. به آرزویی که داشتم کاملاً نایل نگردیدم. شمشیر شقاوت نگذاشت بیداری ملل مشرق را ببینم.
دست جهالت فرصت نداد صدای آزادی را از حلقوم امم مشرق بشنوم. ای کاش من تمام تخم افکار خود را در مزرعه ی مستعد افکار ملت کاشته بودم. چه خوش بود تخم های بارور و مفید خود را در زمین شوره زار سلطنت فاسد نمی‌نمودم. آنچه در آن مزرعه کاشتم، به نمو رسید. هر چه در این زمین کویر غرس نمودم فاسد گردید. در این مدت هیچ یک از تکالیف خیرخواهانه ی من، به گوش سلاطین مشرق فرو نرفت.
امیدواری‌ها به ایرانم بود. اجر زحماتم را به فراش غضب حواله کردند. با هزاران وعده و وعید به ترکیه احضارم کردند. این نوع مغلول و مقهورم نمودند. غافل از این که انعدام صاحب نیّت، اسباب انعدام نیّت نمی شود. صفحه ی روزگار، حرف حق را ضبط می کند.
باری، من از دوست گرامی خود، خواهشمندم این آخرین نامه را به نظر دوستان عزیز و هم مسلک‌های ایرانی من برسانید و زبانی به آن ها بگویید: شما که میوه ی رسیده ی ایران هستید و برای بیداری ایرانی دامن همت به کمر زده اید، از حبس و قتال نترسید، از جهالت ایرانی خسته نشوید، از حرکات مذبوحانه ی سلاطین متوحش نگردید، با نهایت سرعت بکوشید با کمال چالاکی کوشش کنید، طبیعت با شما یار است و خالق طبیعت، مددکار.
سیل تجدد، به سرعت به طرف مشرق جاری است. بنیاد حکومت مطلقه متعدم شدنی است. شماها تا می توانید در خرابی اساس حکومت مطلقه بکوشید، نه به قلع و قمع اشخاص.
شما تا قوه دارید در نسخ عاداتی که میانه ی سعادت و ایرانی سد سدید گردیده، کوشش نمایید، نه از نیستی صاحبان عادات. هر گاه بخواهید اشخاص را مانع شوید، وقت شما تلف می گردد. اگر بخواهید به صاحب عادت سعی کنید، باز آن عادت، دیگران را بر خود جلب می کند. سعی کنید موانعی را که میانه ی الفت شما و سایر ملل واقع شده رفع نمایید. گول عوام فریبان را نخورید.»
سید در اواخر عمر در ترکیه زندگی، و غیر مستقیم تحت نظر سلطان عبدالحمید، امپراتور عثمانی قرار داشت. وقتی خبر قتل ناصرالدین شاه توسط میرزا رضا کرمانی به اسلامبول رسید، به دستور امپراتور عثمانی، از بیشتر ایرانیان درباره ی ارتباط سید جمال و میرزا رضا تحقیق به عمل آمد و سرانجام پلیس عثمانی طی گزارشی نوشت: «سید جمال الدین ایرانی است و میرزا رضا به تحریک او مرتکب قتل شاه شده است.»
سلطان عثمانی از سید جمال در هراس افتاد و دستور قتل او را داد و سرانجام در 19 اسفند 1275 برابر با 9 مارس 1897، او را مسموم ساختند و جنازه او را در قبرستان مشایخ اسلامبول به خاک فرستادند.
در سال 1324 شمسی، فیض محمدخان، سفیر وقت دولت افغانستان در آنکارا موافقت دولت ترکیه را برای نبش قبر سید به دست آورد و بقایای جسد سید را در تابوتی به کابل انتقال داد

امام موسی صدر


امام موسی صدر در روز 14 خرداد سال 1307 هجری شمسی در شهر مقدس قم دیده به جهان گشود. پدر ایشان مرحوم آیت الله سید صدرالدین صدر، جانشین مرحوم آیت الله شیخ عبدالکریم حائری مؤسس حوزه علمیه قم و از مراجع بزرگ زمان خود بود. جد پدری ایشان مرحوم آیت الله سید اسماعیل صدر، جانشین مرحوم آیت الله میرزا حسن شیرازی و مرجع مطلق زمان خود، و جد مادری ایشان مرحوم آیت الله حاج آقا حسین قمی، جانشین مرحوم آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی و رهبر قیام مردم مشهد بر علیه رضا خان بود.
امام موسی صدر پس از اتمام سیکل اول و بخش مقدمات علوم حوزوی، در خرداد سال 1322 رسما به حوزه علمیه قم پیوست، و طی مدتی کوتاه، ضمن بهره گیری از محضر حضرات آیات سید محمد باقر سلطانی طباطبایی، شیخ عبدالجواد جبل عاملی، امام خمینی و سید محمد محقق داماد، دروس دوره سطح را به پایان رسانید. وی از ابتدای بهار سال 1326 وارد مرحله درس خارج گردید، و تا اواخر پاییز سال 1338، یعنی قریب سیزده سال تمام، از مدرسین بزرگ حوزه های علمیه قم و نجف کسب فیض نمود. اساتید اصلی دروس خارج ایشان در قم، حضرات آیات سید حسین طباطبایی بروجردی، محقق داماد، صدر و سید محمد حجت، و در نجف حضرات آیات سید محسن حکیم، سید ابوالقاسم خویی، شیخ حسین حلی و شیخ مرتضی آل یاسین بودند. امام موسی صدر
دروس فلسفی را نزد حضرات آیات سید رضا صدر و علامه سید محمد حسین طباطبایی در قم، و نزد آیت الله شیخ صدرا بادکوبه ای در نجف فرا گرفت.وستان اصلی هم بحث امام موسی صدر را در قم، حضرات آیات سید موسی شبیری زنجانی، شهید دکتر بهشتی، سید عبدالکریم موسوی اردبیلی و شیخ ناصر مکارم شیرازی، و در نجف آیت الله شهید سید محمد باقر صدر تشکیل می دادند.امام موسی صدر در طول زندگی حوزوی خود شاگردان برجسته ای را تربیت کرده است.معروف ترین آنان در ایران آیت الله شیخ یوسف صانعی از مراجع معظم امروز ، و در لبنان شهید عباس موسوی دبیر کل سابق حزب الله است.
امام موسی صدر در کنار تحصیلات حوزوی، دروس دبیرستان خود را به اتمام رساند، و در سال 1329 به عنوان اولین دانشجوی روحانی در رشته «حقوق در اقتصاد» به دانشگاه تهران وارد، و در سال 1332 از آن فارغ التحصیل گردید. امام موسی صدر قبل از عزیمت به نجف اشرف، از سوی علامه طباطبایی مسئولیت نظارت بر نشریه «انجمن تعلیمات دینی» را بر عهده گرفت. وی همزمان با تحصیل در حوزه علمیه نجف، به عضویت هیئت امناء جمعیت «منتدی النشر» در آمد، و پس از بازگشت به قم ضمن اداره یکی از مدارس ملی این شهر، مسئولیت سردبیری مجله تازه تاسیس «مکتب اسلام» را عهده دار گردید. از مهمترین اقدامات امام موسی صدر در آخرین سال اقامت در شهر قم، تدوین طرحی گسترده جهت اصلاح نظام آموزشی حوزه های علمیه بود، که با همفکری حضرات آیات دکتر بهشتی و مکارم شیرازی صورت گرفت.
امام موسی صدر در اواخر سال 1338 و به دنبال توصیه های حضرات آیات بروجردی، حکیم و شیخ مرتضی آل یاسین، وصیت مرحوم آیت الله سید عبدالحسین شرف الدین رهبر متوفی شیعیان لبنان را لبیک گفت و به عنوان جانشین آن مرحوم، سرزمین مادری خود ایران را به سوی لبنان ترک نمود. اصلاح امور فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جامعه شیعیان لبنان از یکسو، و استفاده از ظرفیتهای منحصر به فرد لبنان جهت نمایاندن چهره عاقل، عادل، انساندوست و با زمان مکتب اهل بیت به جهانیان از سوی دیگر، اهداف اصلی این هجرت را تشکیل می داد. امام موسی صدر برای نیل به این اهداف، و با توجه به جغرافیای اجتماعی و سیاسی لبنان در منطقه و جهان، از همان بدو ورود فعالیتهای خود را سه حوزه موازی سازماندهی نمود:
بازسازی هویت، انسجام و عزت تاریخی شیعیان لبنان
امام موسی صدر از زمستان سال 1338 و همزمان با آغاز فعالیتهای گسترده دینی و فرهنگی خود در مناطق شیعه نشین لبنان، مطالعات عمیقی را به منظور ریشه یابی عوامل عقب ماندگی اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی شیعیان لبنان به اجرا گذارد. حاصل این مطالعات، برنامه های کوتاه مدت، میان مدت و درازمدتی بود که از اواسط سال 1339 و در راستای سیاست محرومیت زدایی، طراحی و اجرا گردید. امام موسی صدر در زمستان سال 1339 و پس از تجدید سازمان جمعیت خیریه «البر و الاحسان»، با تنظیم برنامه ای ضربتی جهت تامین نیازهای مالی خانواده های بی بضاعت، ناهنجاری تکدی را به کلی از سطح شهر صور و اطراف آن برانداخت. وی در فاصله سالهای 1340 تا 1348 و در چارچوب برنامه ای میان مدت، با طی سالانه صد هزار کیلومتر در میان شهرها و روستاهای سراسر لبنان، دهها جمعیت خیریه و مؤسسات فرهنگی و آموزش حرفه ای را راه اندازی نمود.
که حاصل آن کسب اشتغال و خودکفایی اقتصادی هزاران خانواده بی بضاعت، کاهش درصد بیسوادی، رشد فرهنگ عمومی، و به اجرا در آمدن صدها پروژه کوچک و بزرگ عمرانی در مناطق محروم آن کشور بود. امام موسی صدر در تابستان سال 1345 و پس از اجتماعات عظیم و چند روزه شیعیان لبنان در بیعت با ایشان، رسما از حکومت وقت درخواست نمود تا همانند دیگر طوائف آن کشور، مجلسی برای سازماندهی طایفه شیعه و پیگیری مسائل آن تاسیس گردد. مجلس اعلای اسلامی شیعیان که اولین بخش از برنامه درازمدت امام صدر به شمار می رفت، در اول خرداد سال 1348 تاسیس، و خود آن بزرگوار با اجماع آراء به ریاست آن انتخاب گردید.
امام موسی صدر از بهار سال 1348 تا اواسط زمستان سال 1352 با دولت وقت لبنان به گفتگو نشست، تا آن را برای اجرای پروژه های زیربنایی و وظایف قانونی خود در قبال مناطق شیعه نشین و محروم آن کشور ترغیب نماید. در پی امتناع دولت لبنان از پذیرش این مطالبات و نیز اتمام حجت با آن، جنبش محرومان لبنان در اوایل سال 1353 به رهبری امام موسی صدر شکل گرفت، و راهپیماییهای مردمی عظیمی در شهرهای بعلبک، صور و صیدا علیه دولت به وقوع پیوست. اوجگیری بحران خاورمیانه، صف آرایی احزاب افراطی مسیحی در برابر مقاومت فلسطینی، و به لبنان کشیده شدن برخی اختلافات جهان عرب، امام موسی صدر را بر آن داشت تا برای حفظ ثبات کشور و ممانعت از سرکوبی فلسطینیها، توده های مردم را موقتاً از عرصه رویارویی با دولت کنار کشاند، و پیگیری مطالبات بر حق شیعیان را تا آمدن رئیس جمهور بعد به تاخیر اندازد. امام موسی صدر در سال 1354 علی رغم کارشکنیهای شدید دولت، مجدداً با اجماع آراء به ریاست مجلس اعلای اسلامی شیعیان برگزیده شد. با آغاز جنگ داخلی لبنان در فروردین سال 1354، تمامی تلاشهای امام موسی صدر مصروف پایان دادن به این بحران صرف گردید. وی در خرداد آن سال در مسجد عاملیه بیروت به اعتصاب نشست، و به پشتوانه مشروعیت مردمی و مقبولیت وسیع وشخصیت کاریزماتیک خود در میان تمامی مذاهب، آرامش را به تابستان لبنان بازگردانید. با شعله ور شدن مجدد آتش جنگ و پدیدار شدن ابرهای شکست بر آسمان جبهه مسلمانان، امام صدر در اردیبهشت 1355 حافظ اسد را وادار نمود تا با اعزام نیروهای سوری به لبنان، موازنه قوا و آرامش را به این کشور بازگرداند. حل اختلافات مصر با سوریه و متعاقب آن برپایی کنفرانس ریاض در مهر 1355، آب سردی بود که امام موسی صدر بر آتش جنگ داخلی لبنان فرو ریخت. این ارامش تا زمانیکه امام صدر در لبنان حضور داشت ، ادامه پیدا کرد.
پرچمداری حرکت گفتگوی ادیان و تقریب مذاهب در لبنان
هدف استراتژیک امام موسی صدر آن بود تا طایفه شیعه لبنان را همسان دیگر طوائف، و نه مقدم بر آنان، در تمامی عرصه های حیات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی آن کشور مشارکت دهد. وی از اولین روزهای هجرت به لبنان در زمستان سال 1338، با طرح شعار «گفتگو، تفاهم و همزیستی»، پایه های روابط دوستانه و همکاری صمیمانه ای را با مطران یوسف الخوری، مطران جرج حداد، شیخ محی الدین حسن و دیگر رهبران دینی مسیحی و اهل سنت آن کشور بنا نهاد. در طول حضور دو دهه امام صدر در لبنان، هیچ مراسم سرور یا اندوهی از شیعیان نبود که امام صدر در آن شرکت جوید، و تنی چند از فرهیختگان مسیحی و اهل سنت در معیت وی نباشند. حمایت جوانمردانه امام صدر از بستنی فروشی مسیحی در اوایل تابستان سال 1341 در شهر صور، که به فتوای صریح ایشان مبنی بر طهارت اهل کتاب منجر گردید، توجه تمامی محافل مسیحی لبنان را به سمت خود جلب نمود. در اواخر تابستان 1341 مطران گریگوار حداد به شهر صور آمد، و از امام صدر برای عضویت در هیئت امناء «جنبش حرکت اجتماعی» دعوت نمود. از اواخر سال 1341 حضور گسترده امام موسی صدر در کلیساها، دیرها و مجامع دینی و فرهنگی مسیحیان آغاز گردید. سخنرانیهای تاریخی امام صدر در دیرالمخلص واقع در جنوب، و
کلیسای مارمارون در شمال لبنان طی سالهای 1341 و 1342، تاثیرات معنوی عمیقی بر مسیحیان آن کشور بر جای نهاد.
امام صدر در تابستان سال 1342 و طی سفری دو ماهه به کشورهای شمال آفریقا، طرحی نو جهت همفکری مراکز اسلامی مصر، الجزایر و مغرب با حوزه های علمیه شیعه لبنان در انداخت. وی در بهار سال 1344، اولین دور سلسله گفتگوهای اسلام و مسیحیت را با حضور بزرگان این دو دین الهی، در مؤسسه فرهنگی «الندوه اللبنانیه» به راه انداخت. وی پس از جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل در سال 1346 به دیدار پاپ شتافت، و نشستی که ابتدائا نیم ساعت پیش بینی شده بود، به تقاضای پاپ بیش از دو ساعت به درازا کشید. امام موسی صدر از سال 1347 به عضویت مرکز اسلام شناسی استراسبورگ در آمد، و از رهگذر همفکری و ارائه سمینارهای متعددی در آن، انتشار آثاری ذی قیمت چون «مغز متفکر جهان شیعه» را زمینه سازی نمود. امام موسی صدر در بهار سال 1348 و بلافاصله پس از افتتاح مجلس اعلای اسلامی شیعیان، از شیخ حسن خالد مفتی اهل سنت لبنان دعوت نمود، تا با همفکری یکدیگر برای توحید شعائر، اعیاد و فعالیتهای اجتماعی طوائف اسلامی، تدبیری بیندیشند. وی در همین خصوص طرح مدونی را به اجلاس سال 1349 «مجمع بحوث اسلامی » در قاهره ارائه نمود، و متعاقب آن به عضویت دائم این مجمع درآمد. امام موسی صدر در سال 1349 رهبران مذهبی مسلمانان و مسیحیان جنوب لبنان را در چارچوب «کمیته دفاع از جنوب» گرد هم آورد، تا برای مقاومت در برابر تجاوزت رژیم صهیونیستی چاره اندیشی نمایند. وی در زمستان سال 1353 و در اقدامی بی سابقه، خطبه های عیدموعظه روزه را در حضور شخصیتهای بلندپایه مسیحی لبنان در کلیسای کبوشیین بیروت ایراد نمود، و اگر آتش جنگ داخلی شعله ور نمی شد، در پی آن بود تا کاردینال مارونی لبنان را برای ایراد خطبه های یکی از نمازهای جمعه شهر بیروت دعوت نماید. امام موسی صدر در زمستان سال 1355 و در جمع سردبیران جرائد بیروت، با پیش بینی صریح حذف فاصله ها و روند جهانی شدن در اواخر قرن بیستم، قرن بیست و یکم را قرن همزیستی پیروان ادیان، مذاهب، فرهنگها و تمدنهای گوناگون نامید، و بر رسالت تاریخی لبنان جهت ارائه الگویی موفق در این زمینه پای فشرد. امام موسی صدر در اواسط سال 1357 موفق گردید رهبران مسلمان و مسیحی لبنان را جهت برپایی یک جبهه فراگیر ملی متقاعد نماید، و در این مسیر تا آنجا پیش رفت که حتی موعد تاسیس و اولین گردهمایی آنان را برای پس از بازگشت خود از سفر لیبی مشخص نمود.
تاسیس جامعه مقاوم و مقاومت لبنانی در برابر تجاوزات اسرائیل
امام موسی صدر از سال 1343 و یک سال پیش از تأسیس جنبش فلسطینی فتح، در پی اندیشه تبدیل جامعه مصرفی لبنان به جامعه ای مقاوم در برابر تجاوزات آینده رژیم صهیونیستی برآمد. وی در بهار سال 1344 گروهی از جوانان مؤمن شیعه را به مصر اعزام نمود، تا در دوره ای شش ماهه فنون نظامی را فرا گیرند. با بازگشت این جوانان که اولین کادرهای مقاومت لبنان بودند، عملیات ایذایی مشترک رزمندگان فلسطینی لبنانی در شمال فلسطین اشغالی آغاز گردید. بخش اعظم نیروهای رزمنده از جوانان شیعه لبنان، و فرماندهی عملیات بر عهده رزمندگان فلسطینی بود. این نوع عملیات مشترک تا اوایل سال 1972 ادامه یافت. اولین شهید شیعه در عملیات ایذایی بر علیه رژیم صهیونیستی، از جوانان شهر مرزی «ناقوره» بود که در سال 1347 به شهادت رسید.
در مهر 1348 مؤسسه صنعتی جبل عامل یا کارگاه کادر سازی امام صدر رسماً آغاز به کار نمود. در پی بمباران شدید جنوب لبنان توسط رژیم صهیونیستی در سال 1349 و عدم واکنش مناسب دولت وقت، اعتصابی بی سابقه به دعوت امام موسی صدر لبنان را فرا گرفت، به گونه ای که دولت وقت را بر آن داشت برای بازسازی مناطق جنگی و برپایی پناهگاههای مناسب در آن، مجالس جنوب را تاسیس نماید. از اوایل سال 1341 عملیات ایذایی جوانان شیعه در داخل فلسطین اشغالی شکلی مستقل به خود گرفت، هر چند تا سالها پس از آن نیز به صلاحدید امام صدر، افتخار آن به نام «نیروهای مخصوص جنبش فلسطینی فتح» ثبت می گشت. در شهریور سال 1351 و کمتر از 24 ساعت پس از
اشغال 48 ساعته دو روستای «قانای جلی» و «جویا« به دست سربازان رژیم صهیونیستی، نشست فوق العاده مجلس اعلای اسلامی شیعیان با حضور تمامی اعضاء در روستای جویا برگذار گردید، و از همان روز اولین بذرهای «مقاومت لبنانی» توسط امام موسی صدر پاشیده شد.یک ماه پس از این حادثه و به هنگام تجاوز نیرهای صهیونیستی به روستای «فاووق» در جنوب لبنان، اولین عملیات غیر رسمی مقاومت لبنان به اجرا در آمد، که حاصل آن چند کشته و مجروح اسرائیلی بود. از پاییز سال 1351 آموزش نظامی جوانان شیعه شتاب بیشتری گرفت. اولین شهید مقاومت لبنان «فلاح شرف الدین» مؤذن چهارده ساله مؤسسه صنعتی جبل عامل بود که در زمستان 1352 و پس از به هلاکت رساندن چند تن از سربازان رژیم صهیونیستی، در روستای مرزی «بنت جبیل» به شهادت رسید. در خرداد سال 1354 و به دنبال وقوع انفجاری در اردوگاه نظامی عین البنیه در کوههای بقاع، که به شهادت 27 تن از جوانان شیعه انجامید، امام موسی صدر رسما ولادت «گروههای مقاومت لبنان» را اعلان نمود. با پایان یافتن جنگ داخلی لبنان و انتقال دامنه ناآرامیها به جنوب، واحدهای مقاومت لبنان رسما در نقاط استراتژیک مناطق مرزی مستقر شدند. اولین عملیات بزرگ مقاومت لبنان علیه تجاوزات اسرائیل در اواخر سال 1355 صورت گرفت که پس از چند روز درگیری، به آزادسازی شهرکهای «طیبه» و «بنت جبیل» منجر گردید. امام موسی صدر اولین شخصیتی بود که در زمستان سال 1356، طرح سازشکارانه توطین پناهندگان فلسطینی در جنوب لبنان را افشا، و با مواضع شجاعانه خود از تحقق آن جلوگیری نمود. در حمله گسترده سال 1357 اسرائیل به جنوب لبنان و به رغم عقب نشینی احزاب چپ و گروههای فلسطینی، جوانان مقاومت لبنان و دانش آموزان مؤسسه صنعتی جبل عامل در منطقه اشغالی باقی ماندند، و به رغم امکانات اندک تا به آخر علیه اشغالگران صهیونیست ایستادگی کردند.
امام موسی صدر اگرچه لبنان را محل اصلی فعالیتهای خود قرار داده بود، اما هیچگاه از دیگر مسائل جهان اسلام غافل نبود. انقلاب اسلامی ایران، امنیت حوزه های علمیه، اتحادی عربی اسلامی جهت مبارزه با اسرائیل و گسترش تشیع در آفریقای سیاه، مهمترین دغدغه های خارج از لبنان ایشان را تشکیل می دادند.
در پی دستگیری امام خمینی و در اوایل تابستان 1342، امام موسی صدر راهی اروپا و شمال آفریقا گردید، تا از طریق واتیکان و الازهر، شاه ایران را برای آزادسازی امام تحت فشار قرار دهد. با آزاد گشتن امام در پایان این سفر، آیت الله خویی تصریح نمود که این آزادی، بیش از هر چیز مرهون سفر آقای صدر بوده است. در پی تبعید امام به ترکیه در پاییز سال 1343، امام موسی صدر اقدامات مشابهی را به انجام رساند، تا ضمن تامین امنیت آن بزرگوار، ترتیبات انتقال ایشان به عتبات عالیات را فراهم سازد. در نیمه دوم دهه چهل و پس از آماده شدن اولین کادرهای نظامی مقاومت لبنان، دهها تن از جوانان مبارز ایرانی به لبنان آمدند، و زیر نظر آنان فنون نظامی را فرا گرفتند. در اواخر دهه چهل و مقارن با تاسیس مجلس اعلای اسلامی شیعیان، امام خمینی در پاسخ برخی فضلای ایرانی مقیم نجف، امام صدر را امید خود برای اداره حکومت پس از شاه نامید.در زمستان 1350 و بر اساس تقاضای مراجع وقت، امام موسی صدر درباره برخی زندانیان سیاسی با شاه گفتگو نمود، که بعضی از آنان از جمله حجت الاسلام و المسلمین هاشمی رفسنجانی، اندکی بعد از زندان آزاد گردیدند. با به قدرت رسیدن حافظ اسد در سال 1350 و آغاز همکاریهای تنگاتنگ وی با امام صدر، سوریه به امن ترین کشور خاورمیانه برای مبارزین ایرانی بدل گردید. امام موسی صدر در تابستان 1356 جوانمردانه سینه سپر نمود، و با اقامه نماز، تدفین و برپایی مراسم چهلمین روز شهادت دکتر شریعتی در بیروت، از سست شدن پیوند جوانان تحصیلکرده با روحانیت، جلوگیری به عمل آورد.
به دنبال درگذشت مرحوم حاج آقا مصطفی خمینی در پاییز سال 1356، وی پسر عموی خود شهید آیت الله سید محمد باقر صدر را بر آن داشت تا بیش از پیش به حمایت از امام خمینی برخیزد. امام موسی صدر در بهار سال 1357 لوسین ژرژ نماینده روزنامه لوموند در بیروت را به نجف فرستاد، تا با انجام اولین مصاحبه بین المللی با امام خمینی، افکار عمومی جهانیان را با انقلاب اسلامی ایران آشنا سازد. امام موسی صدر در دیدارهای مکرر سال 1357 خود با رهبران سوریه، عربستان سعودی و برخی دیگر از کشورهای جهان عرب، اهمیت انقلاب اسلامی ایران، پیروزی قریب الوقوع آن، و ضرورت همپیمانی آنان با این انقلاب را به آنها گوشزد نمود. وی در شهریور 1357 و یک هفته پیش از ربودن شدن خود، با انتشارمقاله «ندای پیامبران» در روزنامه لوموند، امام خمینی را به عنوان
تنها رهبر انقلاب اسلامی ایران معرفی نمود. بدون تردید بزرگترین خدمت امام موسی صدربه انقلاب اسلامی ایران آن بود که در سالهای 1356 تا 1357 و پس از قریب دو دهه ترویج ارزشهای زیبای اسلام راستین در لبنان، عموم مردم، خصوصا شیعیان و بالاخص کادرهای مقاومت آن کشور را با این انقلاب آشنا و مرتبط نمود.
امام موسی صدر در 3 شهریور سال 1357 و در آخرین مرحله از سفر دوره ای خود به کشورهای عربی، بنا بر دعوت رسمی معمر قذافی وارد لیبی، و در روز 9 شهریور ربوده گردید. دستگاههای قضایی دولتهای لبنان و ایتالیا، و همچنین تحقیقات انجام شده از سوی واتیکان، ادعای رژیم لیبی مبنی بر خروج امام از آن کشور و ورود ایشان به رم را رسما تکذیب نمود. مجموعه اطلاعات آشکار و پنهانی که طی دو دهه پیش بدست آمدند، تماما دال بر آن هستند که امام موسی صدر هرگز خاک لیبی را ترک نگفته است.
در این میان قرائن متعددی حکایت از آن دارند که امام موسی صدر همچنان در قید حیات بوده و چون برخی دیگر از علمای اسلامی، شرایط زندان حبس ابد را می گذراند. آخرین خبری که در 13 اردیبهشت 1380 توسط سایت «جبهه نجات ملی لیبی» بر روی شبکه جهانی اینترنت منعکس گردید، مدعی آن است که امام موسی صدر در اواخر سال 1376 توسط برخی زندانیان زندان ابوسلیم شهر طرابلس مشاهده گردید، و اندکی پیش از ماه رمضان گذشته به مکانی دیگر انتقال یافته است. والله علی رجعه لقادر.

علامه ی شهید مرتضی مطهری

 
طلیعه سخن
مردان بزرگ در طول تاریخ با گام‏های استوار خود مسیر تکامل را هموار ساختند، از گردنه‏های هول‏انگیز و خطرناک آن بالا رفتند و پرچم کرامت و عزت انسانی را بر فراز قله‏های ایمان و دانش به اهتزاز در آوردند.
در این میان عالمان و دانشمندان اسلام که وارثان حقیقی انبیأ و اوصیأ الهی و ادامه دهندگان راه آن مردان الهی‏اند، جایگاه ویژه‏ای دارند. آنان شبانه روز به سازندگی خود و جامعه پرداخته و همانند مشعلی فروزان فراروی انسانیت را روشن نموده‏اند.
آشنایی با شیوه‏های زندگی این رادمردان الهی، انسان را در پیمودن راه کمال و فضیلت علاقمند و مصمم می‏سازد و پویندگان طریق انسانیت را همتی بلند بخشیده و راه سلوک خالصانه را برای آنان به ارمغان می‏آورد.
استاد مطهری رحمه الله از معدود عالمانی است که علم و حکمت و عرفان را به هم آمیخته و از وجود خویش چهره‏ای نورانی و تابناک برای جامعه ظلمت‏زده زمان خود ساخت. شناخت ابعاد شخصیت این شهید آگاه و مرد اندیشه و عمل برای خاطراتی از زندگی استاد مطهری رحمه الله
تمام دین‏داران، آزادمردان و به ویژه نسل جوان سازنده و حرکت آفرین است.
آشنایی اجمالی
استاد شهید مرتضی مطهری رحمه الله، فرزند شیخ محمدحسین مطهری رحمه الله در 13 بهمن 1298 ه. ش در شهرستان فریمان و در یک خانواده اصیل روحانی متولد شد.
او در 12 سالگی جهت فراگیری علوم اسلامی عازم مشهد مقدس گردید. مطهری در مدت پنج‏سال اقامت‏خود در مشهد، دروس مقدماتی و ادبیات عرب را با جدیت تمام پشت‏سرگذشت.
عشق به تکمیل تحصیلات، آموختن فلسفه و عرفان اسلامی، او را در سال 1319 به حلقه شاگردان فقیه عالی قدر و عالم ربانی حضرت امام خمینی رحمه الله در قم کشانید. او در سال 1323 در درس آیت ا... العظمی بروجردی رحمه الله حضور پیدا کرده و در سال 1325 به محضر حاج میرزا علی آقا شیرازی رحمه الله تشرف یافت. شهید مطهری رحمه الله در سال 1329 در جلسه درس علامه طباطبایی رحمه الله شرکت جست.
این استاد فرزانه بعد از تکمیل تحصیلات خویش در سن 33 سالگی و در سال 1331 به تهران هجرت نمود. بعد از دو سال اقامت در تهران به تدریس در دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران مشغول شد و در سال 1334 با مجامع اسلامی و کانون‏های مذهبی همکاری نموده و ایراد سخنرانی‏های علمی و نگارش کتاب را در متن برنامه‏های خود گنجانید.
آیت ا... مطهری رحمه الله در 15 خرداد 1342 به جهت‏شرکت در نهضت اسلامی ایران دستگیر و به زندان شهربانی انتقال یافت. او در سال 1343 به صلاحدید و امر حضرت امام خمینی رحمه الله با جمعیت‏های مؤتلفه اسلامی به همکاری پرداخت. این متفکر دوراندیش در سال 1346 برای انسجام بخشیدن به فعالیت‏های فرهنگی خود با کمک چند تن از یاران صمیمی خویش به تاسیس حسینیه ارشاد اقدام کرد.
در سال 1348 به خاطر صدور اعلامیه‏ای مبنی بر جمع یارانه برای آوارگان فلسطینی از طرف رژیم شاه دستگیر شد و در سال 1354 حضورش در منابر به دلیل سخنرانی‏های انقلابی ممنوع گردید. در سال 1355 از دانشکده الهیات کناره گرفته و در همان سال در نجف اشرف به محضر امام خمینی رحمه الله مشرف شد.
استاد مطهری رحمه الله برای تمرکز بخشیدن به فعالیت‏های روحانیت در سال 1356 جامعه روحانیت مبارز تهران را پایه‏گذاری نمود و بالاخره در سال 1357 ضمن سفر به پاریس، مسؤول تشکیل شورای انقلاب اسلامی از طرف امام خمینی رحمه الله گردید. این استاد فرزانه بعد از 60 سال عمر با برکت و سراسر افتخار در 11 اردیبهشت‏سال 1358 به دست گروه فرقان به درجه رفیع شهادت نائل گردید.
در این فرصت نگاهی به ویژگی‏های اخلاقی این بزرگمرد تاریخ معاصر می‏اندازیم:
تهجد و تعبد
خلوت‏های عارفانه و عبادت‏های عاشقانه، یکی از مهم‏ترین عوامل موفقیت در زندگی یک انسان مسلمان می‏باشد. اقامه نماز شب و به یاد خدا بودن در تمام مراحل زندگی، انسان را در تحصیل علم، حل مشکلات و کسب اخلاص و تهذیب نفس یاری نموده و به سوی کمال سوق می‏دهد. روی آوردن به لذت‏های عمیق معنوی انسان را از آرامش روحی و روانی برخوردار ساخته و او را با اراده‏ای استوار در مقابل امواج مشکلات و سختی‏های زندگی سربلند و موفق می‏گرداند.
شهید مطهری رحمه الله در این رابطه می‏گوید: «ما یک سلسله لذت‏های معنوی داریم که معنویت ما را بالا می‏برد. برای کسی که اهل تهجد و نماز شب باشد، جزو صادقین و صابرین و مستغفرین بالاسحار باشد، نماز شب لذت و بهجت دارد... ما چنین اشخاصی را دیده‏ایم، به لذت‏های مادی‏ای که ما دل بسته‏ایم، هیچ اعتنا ندارند.»
ایشان به عنوان نمونه پدر خود را مطرح می‏کند و می‏فرماید: «از وقتی که یادم می‏آید، من می‏دیدم این مرد بزرگ و شریف هیچ وقت نمی‏گذاشت و نمی‏گذارد که وقت‏خوابش سه ساعت از شب گذشته تاخیر بیفتد. شام را سرشب می‏خورد و سه ساعت از شب گذشته می‏خوابد و حداقل دو ساعت‏به طلوع صبح مانده و شب‏های جمعه از سه ساعت‏به طلوع صبح مانده بیدار می‏شود و حداقل قرانی که تلاوت می‏کند یک جزء است. با چه فراغت و آرامشی نماز شب می‏خواند. حالا تقریبا صد سال از عمرش می‏گذرد و هیچ وقت من نمی‏بینم که یک خواب ناآرامی داشته باشد و همان لذت معنوی است که این چنین نگهش داشته، یک شب نیست که پدر و مادرش را دعا نکند، یک نامادری داشته که به او خیلی ارادتمند است و می‏گوید: خیلی به من محبت کرده است. شبی نیست که او را دعا نکند. یک شب نیست که تمام خویشاوندان و ذی حقان و بستگان دور و نزدیکش را یاد نکند. این‏ها دل را زنده می‏کند.
آدمی اگر بخواهد از چنین لذتی بهره‏مند شود، ناچار از لذت‏های مادی تخفیف می‏دهد تا به آن لذت عمیق الهی معنوی برسد.» (46)
استاد مطهری رحمه الله خود نیز از این عوامل روح افزا بهره‏مند بود، او آنچنان از لذت‏های معنوی سرمست می‏شد که ندای نماز شب وی دیگران را نیز متاثر می‏ساخت. حضرت آیت ا... خامنه‏ای، رهبر معظم انقلاب اسلامی در این مورد می‏فرماید: «مرحوم مطهری رحمه الله یک مرد اهل عبادت، اهل تزکیه اخلاق و روح بود. من فراموش نمی‏کنم ایشان وقتی مشهد می‏آمد، خیلی از اوقات به منزل ما وارد می‏شد، گاهی هم ورودشان در منزل خویشاوندان همسرشان بود. هر شبی که ما با مطهری رحمه الله بودیم، این مرد نیمه شب تهجد با آه و ناله داشت. یعنی نماز شب می‏خواند و گریه می‏کرد، به طوری که صدای گریه و مناجات او افراد را از خواب بیدار می‏کرد... بله، ایشان نصف شب نماز شب می‏خواند، همراه با گریه، با صدایی که از آن اتاق می‏شد آن را شنید!... هر شب قبل از اینکه بخوابد گاهی در رختخواب و گاهی هم قبل از ورود به رختخواب قرآن می‏خواند.» (47)
بی تردید یکی از مهمترین عوامل توفیق این عالم وارسته همان دعاها و مناجات‏های شبانه بود; بلی:
هر گنج ‏سعادت که خدا داد به حافظ
از یمن دعای شب و ورد سحری بود
خضوع و خشوع در نماز
حجت الاسلام والمسلمین سیدمحمد باقر حجتی در یکی از خاطرات خود به حالات معنوی استاد مطهری رحمه الله، اشاره کرده و می‏گوید: «روزی بر مسجد در آمدم. استاد - با اینکه هوا گرم بود - با عمامه و قبا و عبا در حال اقامه نماز بودند. واقعا نماز اقامه می‏کردند. شاید به علت آنکه با تمرکزی عجیب و خضوع و خشوعی جالب توجه نماز می‏خواندند، به هیچ وجه متوجه ورود من نشدند. استاد نماز را به گونه‏ای آمیخته با توجه و خضوع برگزار می‏کردند که حالت ویژه ایشان مرا به خود مجذوب ساخت. به جای اینکه به ایشان اقتدا کنم، مشغول تماشای نمازشان شدم. تا از نماز فارغ شدند، ادعیه و تعقیبات و تسبیحات را ادامه دادند. حالی که از پشت‏سر در نماز ایشان به وضوح احساس می‏کردم، غیرقابل توصیف است. گوییا قیامت و احوال آن را شهود می‏کردند و حالت و خشیتی که ویژه علمای واقعی و خدا آشناست، حتی از قفا در قد و بالای آن سرو سهی، انسان را مجذوب خود می‏ساخت. » (48)
تواضع
تواضع یکی از خصلت‏های زیبای انسانی است و خداوند متعال در کلام وحی فروتنی را یکی از نشانه‏های بندگان شایسته و صالح شمرده است. شهید مطهری رحمه الله که یکی از این بندگان کمال یافته الهی است، زندگی پربار خود را به این صفت زیبای انسانی آراسته بود.
خاطره زیر که توسط خود ایشان نقل شده است، نشانگر تواضع آن مرد الهی است:
«در دانشگاه شیراز از من دعوت کرده بودند، برای سخنرانی. در آن جا استادها و حتی رئیس دانشگاه همه بودند. یکی از استادهای آن جا که قبلا طلبه بود و بعدا رفت آمریکا تحصیل کرد و دکتر شد و آمد و واقعا هم مرد فاضلی هست، مامور شده بود که مرا معرفی کند.
آمد پشت تریبون ایستاد. جلسه هم خیلی پرجمعیت و با عظمت‏بود. یک مقدار معرفی کرد: «من فلانی را می‏شناسم، حوزه قم چنین، حوزه قم چنان و....» بعد در آخر سخنانش این جمله را گفت: «من این جمله را با کمال جرات می‏گویم، اگر برای دیگران لباس روحانیت افتخار است، فلانی افتخار لباس روحانیت است.»
آتش گرفتم از این حرف. ایستاده سخنرانی می‏کردم، عبایم را هم قبلا تا می‏کردم و روی تریبون می‏گذاشتم، مقداری حرف زدم، رو کردم به آن شخص، گفتم: «آقای فلان! این چه حرفی بود که از دهانت‏بیرون آمد؟! تو اصلا می‏فهمی چه داری می‏گویی؟! من چه کسی هستم که تو می‏گویی فلانی افتخار این لباس است؟»
با اینکه من آن وقت دانشگاهی هم بودم و به اصطلاح ذوحیاتین بودم، گفتم: «آقا من در تمام عمرم یک افتخار بیشتر ندارم، آن هم همین عمامه و عباست. من کیم که افتخار باشم؟... ما را اگر اسلام بپذیرد که اسلام افتخار ما باشد; اسلام اگر بپذیرد که به صورت مدالی بر سینه ما باشد، ما خیلی هم ممنون خواهیم شد، ما شدیم مدالی بر سینه اسلام؟!» (49)
این عالم فرزانه در برابر روحانیت آن چنان متواضع بود که همیشه به روحانی بودن خود افتخار می‏کرد و گاهی آن را چنین ابراز می‏نمود: «این بنده همه افتخارش این است که، در سلک این طبقه منسلک است و خوشه چینی از این خرمن به شمار می‏آید و در خانواده روحانی رشد و نمو یافته و در حوزه‏های علوم دینی عمر خویش را به سر برده،....» (50)
ایشان همواره روحیه طلبگی داشت و هیچگاه خود را برتر از دیگران فرض نمی‏کرد.
او با آن که متفکر و فیلسوفی بزرگ بود، کتاب داستان راستان می‏نوشت و با وجود اعتراض دوستانش با کمال فروتنی می‏گفت: «خود را بزرگ نشان دادن هنر نیست، تلاش در راه هدف مهم است.»